آخر جمهوری اسلامی
قفقازستان - آخر کار این جمهوری اسلامی به کجا می کشد؟
مردم ایران در پاسخ و واکنش به پرسش فوق به سه گروه عمده تقسیم می شود:
جبری ها: این گروه معتقد هستند که این نظام هیچوقت سرنگون نمیشود. لازم باشد نصف یا حتی اکثر مردم رو می بندد به رگبار گلوله تا باقی بماند. اگر کار به سقوط حکومت بکشد اینها حاضرند با قدرتهای خارجی هر توافقی بکنند تا باقی بمانند حتی اگر شده باشد همه منابع ایران رو ببخشند.
از نظر جبری ها در کشتن قاسم سلیمانی خود جمهوری اسلامی هم نقش داشته است. قیام دی ماه 96 از طرف حکومت برنامه ریزی شده بود و همینطور قیام آبان 98.
جبری ها وقتی دلار ارزان میشود میگویند پشت پرده توافق شده و وضع حکومت خوب است وقتی هم دلار گران بشود میگویند کار خودشان است و دارند دلارهایشان را به مردم گران می فروشند تا درآمد بدست بیاورند. بطور کلی از نظر جبری ها هر اتفاقی می افتد، خود نظام در آن دخالت دارد.
از نظر این گروه هرگونه تلاش برای براندازی نظام حماقت است و جان و آزادی فرد را بخطر می اندازد. بهتر است خود را با همین وضع موجود سازگار کنید اما اگر سازگار نمی شوید، مهاجرت کنید حتی شده دزدی یا کلاهبرداری کنید تا پول مهاجرت فراهم شود.
منتظران: اینها برخلاف گروه اول معتقدند این نظام خودبخود از بین میرود. استدلال این گروه اینست که این نظام با بحرانهای مختلف مواجه و ناکارآمد است که همین باعث فروپاشی خواهد شد.
منتظران می گویند این نظام در سیاست خارجی شکست خورد، از نظر اقتصادی ورشکسته است، پایگاه اجتماعی بین مردم ندارد و روز بروز در حال ضعیف شدن هست. از نظر منتظران صدای شکستن استخوانهای نظام شنیده می شود و ما امروز باید به این فکر باشیم که بعد از این نظام چه باید بکنیم. بیشتر فکر و ذکر اینها همین است که دولتی، شورایی چیزی درست کنند که وقتی نظام سقوط کرد، کشور را اداره کنند.
یکبار در جمعی با یکی از اینها در مورد براندازی نظام حرفی زدم، طرف آنقدر ناراحت شد که می خواست قهر کند و جلسه را ترک نماید. با وساطت چند نفر کوتاه آمد ولی قول گرفت که کسی در مورد براندازی حرفی نزدند. او میگفت اصلن این نظام افتاده و نظامی وجود ندارد. ما دولتی نداریم، اینها یک مشت مافیاهای مختلف هستند که دارند حکومت میکنند و سرانجام هم خودشان همدیگر را نابود خواهند کرد.
منتظران وقتی دلار ارزان میشود معمولن ساکت هستند اما وقتی دلار گران میشود، میگویند بفرما اقتصاد دارد فرو می پاشد و کشور دیگر درامد ارزی ندارد. اگر قیمت سهام در بورس بالا برود می گویند نقدینگی چنان رشد کاذبی پیدا کرده که شاخص ها هر روز بالا می روند، منتظر باشید بزودی حباب می ترکد و اقتصاد نابود می شود. اگر قیمت سهام پایین بیاید، می گویند بفرما رکود بر مملکت حاکم شده و بزودی اقتصاد کشور ورشکست می شود.
بطور کلی منتظران بیشتر وقتشان را برای بعد از این نظام اختصاص میدهند چون به باور آنها این نظام که دیگر رو به مرگ است.
خارج گراها: این گروه می گویند همانها که اینها رو آوردند سر کار خودشان هم می برند، باید وقتش برسد. خیلی روشن نیست منظور از همونها چه کسانی یا قدرتهایی هستند ولی آمریکا، انگلیس و روسیه بخشی از همانها هستند. از نظر خارج گراها سران این نظام همه نوکران خارجی ها هستند.
خارج گراها طیفهای گوناگونی دارند. برخی از آنها می گویند خامنه ای نوکر روسیه، احمدی نژاد نوکر اسرائیل، روحانی نوکر انگلیس و اروپا (این یه دونه رو خودم هم قبول دارم 😂) و خاتمی نوکر عربستان است. هاشمی رفسنجانی نوکر امریکا بود و الان چون امریکایی ها در ایران نوکر ندارند، نظام رو تحت فشار قرار داده اند.
همه خارج گرا ها ننشسته اند تا خارجی ها خودشان یکروز این نظام را تغییر بدهند. برخی از آنها فعال هم هستند. فعالان این گروه می گویند چرا ما فقط ناظر باشیم، چرا ما نوکر نباشیم؟ این فعالان تلاش میکنند با روشهای مختلف نوکری خودشان را به خارجی ها اثبات کنند تا آنها موافقت کنند قدرت را از دست آخوندها بگیرند و به آنها بدهند.
اگر شما هم به یکی از سه گروه یا طیف فوق تعلق دارید، خیالتان را راحت کنم، این نظام هیچ خطری از سوی شما حس نمی کند که هیچ حتی شاید حاضر بشود تریبون و امکانات هم در اختیارتان قرار بدهد. گروهی که نظام از آنها می ترسد باور دیگری دارند. شاید یک روز آن گروه چهارم را نیز معرفی کردم.
نظرات
ارسال یک نظر