جمهوری آذربایجان: در جستوجوی هویت ملی
امیر طاهری - بازبینی حوادث اخیر، بحث بر سر هویت آذربایجان و سیمای آینده آن را در منطقهای بیثبات و خطرناک باز کرده است.
در نخستین روزهای آتشبس در جنگ قرهباغ علیا، رسانههای دولتی آذربایجان (جمهوری شوروی سابق) با کوبیدن طبل پیروزی، شور و هیجانی کمسابقه در کشور نوبنیاد برانگیختند. بعضی چاپلوسان حرفهای حتی پیشنهاد کردند که از الهام علیاف، رئیس جمهوری، با لقب «الهام فاتح» تجلیل شود. امروز، اما، خاطره آن روزهای سرمستی محو شده است و بسیاری از آذربایجانیها از خود میپرسند: «آیا آنچه به نام پیروزی به ما فروخته شد، واقعیت داشت؟»
بازبینی حوادث اخیر، بحث بر سر هویت آذربایجان و سیمای آینده آن را در منطقهای بیثبات و خطرناک باز کرده است. بسیاری از آذربایجانیها اکنون میدانند که ستون بردها در جنگ اخیر بیتوجه به ستون باختها ارزش ندارد. در جنگ اخیر، آذربایجان با کمک ترکیه، گروهی از مزدوران سوری و یاری از مشاوران نظامی اسرائیل موفق شدند که شش شهرک اشغالی خود را از ارمنستان پس بگیرند. همچنین جنگ اخیر باعث شد که بسیاری از ارامنه مقیم قرهباغ علیا (آرستاخ درامن)، سرزمین نیاکان خود را ترک کنند و به جمهوری ارمنستان بگریزند. تا اینجای جریان، به خوبی میتوان دید که ارمنستان بازنده و آذربایجان برنده بود.
از سوی دیگر، اما، آذربایجان موفق نشد که تسلط خود را بر قرهباغ علیا، از نو برقرار کند. در چارچوب یک توافق شتابزده، کنترل منطقه برای دستکم پنج سال آینده در اختیار نیروهای روسیه خواهد بود. پس از آن نیز، اگر مذاکرات برای تعیین موقعیت حقوقی منطقه به نتیجه نرسد، مساله حاکمیت بر آن، همچنان معلق خواند ماند.
ورود نیروهای نظامی روس پس از نزدیک به سه دهه، احساسات ضد روسی شدیدی را در آذربایجان برانگیخته است. در سالهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تنها گروهی کوچک از آذربایجان، دلبستگی خود به کمونیسم و روسیه را حفظ کرده بود. این گروه را بقایای حزب کونیست شوروی، «کاگب» (سازمان امنیت اتحاد جماهیر شوروی) و گردانندگان بازار سیاه دوران کمونیسم، تشکیل میدادند. اما آنان هرگز نتوانستند در صحنه سیاسی جدید وزنی پیدا کنند؛ حتی در میان آذربایجانیهایی که پس از فروپاشی شوروی ماندند و تابعیت روس را پذیرفتند، چیزی نزدیک به دو و نیم میلیون نفر، شعار «دوری و دوستی» در روابط باکو و مسکو، بازگوکننده نظرات اکثریت بود.
در نخستین سالهای استقلال، گروهی که هوادار نوعی نزدیکی با ترکیه بود، برای مدت کوتاهی در صف نخست قرار گرفت. این گروه که نام جبهه خلق بر خود نهاد، حتی توانست حکومت را در دست گیرد و آتش نخستین جنگ بر سر قرهباغ را برافروزد. شکست در آن جنگ و بیمحلی حکومت ترکیه در آن زمان، جبهه خلق و آرمانهای پان ترکیست آن را به حاشیه راند. با روی کار آمدن رجب طیب اردوغان در ترکیه، شعار پان ترکیسم جانی تازه یافت. از سال ۲۰۰۸ میلادی به بعد، ترکیه به سرمایهگذاریهای قابل توجهی در آذربایجان روی آورد و اندک اندک، با «نگاه به شرق» به جای کوشش بیهوده برای پیوستن به اتحادیه اروپا، آذربایجان را پلی به سوی حوزه دریای خزر و آسیای مرکزی، مورد توجه خاص قرار داد.
اما استراتژی اردوغان در این زمینه نیز، با مشکل بزرگی روبهرو بود، مشکلی به نام فتحالله گولن، مردی که در روی کار آمدن اردوغان نقش اساسی داشت، اما پس از چند سال، در مقام سرسختترین دشمن سیاسی او قرار گرفت. در آذربایجان، شبکه جهانی گولن کوشید تا خلائی را که در دوران سلطه کمونیسم در تجربه دینی آذربایجان ایجاد شده بود، با نسخه خاص خود از اسلام پر کند. در این زمینه، اشتباهات رهبران جمهوری اسلامی در ایران، به گولن کمک کرد تا اسلام خود را به عنوان «آمیزهای از ایمان و مدرنیسم» در برابر نسخه ایرانی اسلام ارتجاعی قرار دهد. بعضی اقدامات توطئهگرانه تهران و طرح برنامه رفراندم برای پیوستن آذربایجان به جمهوری اسلامی، نیز در تضعیف موقعیت ایران نقش داشت.
گولن که از حمایت ایالات متحده نیز برخوردار بود، موفق شد با تشدید احساسات ضد روسی، نشان دهد که آذربایجان نواستقلال، تنها با ترسیم یک آینده ترکی میتواند هم روسیه انتقامجو و هم ایران طمعکار را دور نگاه دارد. اما امروز جنبش گولن در آذربایجان، یک دشمن سوم را نیز هدف میگیرد: رجب طیب اردوغان.
در این میان، ناظران بسیاری معتقدند که الهام علیاف و اطرافیان او، نزدیکی با غرب و اسرائیل را ترجیح میدهند اما با کاهش اعتماد به ایالات متحده، اکنون ناچارند تا روسیه را برای برقراری توازن در مقابل ترکیه و ایران، وارد میدان کنند. نصب پرچمهای روسیه و تصاویر ولادیمیر پوتین در باکو و دیگر شهرهای آذربایجان بیشک، اقدامی خودجوش و مردمی نبود.
میهن بلاگ تعطیل شد.بوق
پاسخحذفارامنه پست ترین و آشغالترین آدمهای دنیا هستند و تو هم یک سگ ارمنی هستی و اسم دروغ نوشته ای.تو یا آرمنی یا وارطان!
پاسخحذف