جمهوری یا پادشاهی ؟


گرج آباد - هر وقت بحث از  نوع نظام آینده میشود، جماعتی سکان را بدست  می گیرند که جمهوری باشد یا پادشاهی، خفه کردند مارا  خداییش. جالب است که گاه همانها  می گوینند محتوای نظام مهم است نه شکلش، پادشاهی داریم مثل سوئد، جمهوری داریم مانند سوریه و از اینجور داستانها. خب اگر محتوا مهم است پس چرا تا بحث نوع نظام میشود می بردیش به این سمت که جمهوری باشد یا پادشاهی؟ در نهایت ما ایران آینده را جمهوری تصور کنیم یا پادشاهی؟ در این  پست سعی میکنم به این پرسشها پاسخ بدهم تا از شر بحثهای انحرافی در این مورد حتی به اندازه سر سوزنی کم کنم.
 اول از همه یادمان بماند، هر کسی یا گروهی یا جریانی که در مورد نظام آینده بحث میکند بایسته است روشن نماید با چه راهکاری می توان از شر جمهوری اسلامی خلاص شد، ما پیشتر در منشوری در کانال تگرامی گرج آباد به این موضوع پرداخته ایم پس اکنون می توانیم برویم سراغ ادامه مطلب. 
 عمده ترین دلیلی که طرفداران نهاد پادشاهی ارائه می کنند این است که این نهاد چون بخشی از تمدن ایرانی می باشد باید حفظ شود، اتفاقن من خودم هم طرفدار این نظریه هستم اما این وسط سلطنت طلب ها یک حقه بازی کلان راه می اندازند و آن اینکه گویا حفظ نهاد فقط در شکل حکومت تبلور پیدا میکند. شاید بعضی ها هنوز ندانند در همین گرجستان که من زندگی میکنم و نظامش جمهوری است خانه سلطنتی داریم، شاهزاده داریم که تاجگذاری هم کرده است . در فرانسه که یک جمهوری مثال زدنی است، شاه وجود دارد و بخشی از مردم او را با همین عنوان خطاب میکنند. پس حفظ یک نهاد به این معنی نیست که آن نهاد باید در  شکل حکومت باشد. نهاد پادشاهی یا دستگاه سلطنت می تواند بصورت یک سازمان غیرانتفاعی اداره شود و بودجه آن را هم طرفدارانش تامین نمایند. حالا یک سئوال اساسی ایجاد می شود و آن اینکه اگر سلطنت طلبها براستی دلشان برای تمدن ایرانی و حفظ میراث آن می تپد پس چرا هم اکنون این نهاد را حفظ نمی کنند و منتظر نوع نظام آینده هستند؟ شاهزاده رضا پهلوی در سال 1359 در مراسمی اعلام کرد که مسئولیت حفظ سلطنت برعهده او واگذار شده است. ایشان می توانست همان موقع خود را پادشاه معرفی کند و تاج بر سر بگذارد و یک خانه سلطنت در تبعید ایجاد نماید. زنده یاد داریوش همایون و بسیاری از عاقلان در طیف پادشاهی خواهان هم به او توصیه کردند که تو باید در نقش شاه ظاهر بشوی. آنچه در عمل اتفاق افتاد، این بود که شاهزاده یا شخص دیگری نهاد پادشاهی را حفظ نکردند بنابراین یک نهاد منحل شده نمی تواند مدعی شود که در راس حکومت آینده ظاهر شود.

احیاء نهاد پادشاهی 
یک موضوع مهم این است که شاه مشروطه نمی تواند و نباید در سیاست دخالت کند . شاهزاده رضا پهلوی این اصل را نادیده گرفته است، نمونه بارز آن فعالیت در تشکیل شورایی بود بهمراه نازیلا و شرکای آن دوره و اینکه شاهزاده مدتی ریاست آن را برعهده گرفت بنابراین او اصل اساسی در مشروطیت را نقض کرده است و شایسته این مقام نیست. 
شهبانو فرح پهلوی اعلام کرده اند که شاهزاده نور بعنوان ولیعهد شناخته شوند، که در واقع کار درستی کرده اند. کسانی که می گویند او چکاره است و چه حقی دارد برای مردم ولیعهد تعیین کند تصور می نمایند که الزامن دستگاه سلطنت باید در راس حکومت باشد، چنین نیست. شهبانو بعنوان نایب السطنه برای طرفداران نهاد سلطنت می تواند ولیعهد معین نماید.موضوع اینجاست که خانه سلطنت باید بعنوان یک سازمان غیرانتفاعی به ثبت برسد، اعضاء رسمی داشته باشد، هوادارانش بودجه آن را تامین کنند تا این نهاد حفظ شود، تنها در آنصورت است که در آینده می توان همه پرسی برگزار کرد آیا مردم حاضرند بودجه این نهاد از محل بودجه عمومی تامین شود یا خیر. اگر مدعیان طرفداری از  این نهاد در شرایط کنونی حاضر نیستند بودجه نگهداری آن را تامین کنند آیا معنی دارد که از عموم مردم، از کارگر و معلم بپرسیم حاضرند خرج این نهاد از جیب آنها تامین شود؟
آیا کسانی که حاضر نیستند هم اکنون هزینه نگهداری چنین نهادی را تامین نمایند اما از نظام حکومتی پادشاهی دفاع می کنند، در پس ذهنشان این نیست که بار دیگر بساطی برای چپاول ثروتهای ملت برپا نمایند؟ آیا معرفی شاهزاده رضا پهلوی که آشکارا موضع گیری های سیاسی دارد بعنوان شاه آینده و مقامی تشریفاتی یادآور این ادعای خمینی نیست که گویا قرار بود به قم برود و در راس حکومت نباشد؟ چطور از کسی که سالهاست آشکارا موضع گیری سیاسی می کند انتظار داریم در آینده  و سن بالای شصت سالگی یکباره مواضع خود را کنار بگذاردو  بیطرف بشود؟ 

شکل یا محتوای نظام آینده؟
همانطور که گفته شد ارائه راهکار برای سرنگونی جمهوری اسلامی اساسی ترین موضوع در شرایط کنونی است، در واقع هویت هر گروه یا جریان سیاسی در شرایط کنونی با راهکاری که در این مورد ارائه می دهد مشخص می گردد. موضوع بعد دوران گذار یا انتقالی خواهد بود که چگونه باید سپری شود. اینها بدان معنی نیست که نباید درباره ایران آینده بحث کرد، بسیار طبیعی است که سازمانها و تشکلها برنامه خود را در این مورد ارائه کنند و به بحث بگذارند. 
موضوع نظام اقتصادی کشورمرز  پایگاه اجتماعی تشکلها را معین میکند. در سیاست بین الملل آیا نگاه به شرق وجود دارد یا نگاه به غرب یا رعایت اصل توازن بر پایه منافع ملی؟  بحث در مورد جمهوری یا پادشاهی حربه ای بدست برخی از گروهها داده است که بجای پرداختن به موضوعاتی این چنینی مخاطبان خود را مشغول کنند که پادشاهی بهتر است یا جمهوری.   

نظرات